نتائج تلاش

  1. mohsin ali razvi

    فارسی شاعری زبور عجم اور نوائے فردا

    زبورِ عجم: خود را کنم سجودی ، دیر و حرم نماندہ ؛ علامہ اقبال ---- عامل شیرازی از در گه ات خدایا عامل کند سوالی این دین و آن پیامت دیگر بجا نمانده قاتل چو شد چو مسلمینت ایمان زه دل نمانده در مسجد و حرم پاک مسلم کند گناهان خوفت به دل نمانده شرمی زه دل نمانده سابق که بود شیطان اُستاد نا درستان...
  2. mohsin ali razvi

    ناسخ کیا اسیری میں کریں شکوہ ترا صیاد ہم - امام بخش ناسخ

    محفلت سخت قوانین دارد رگ و شا رگ ببُرد
  3. mohsin ali razvi

    ہوچکا جو وہ دوبارا نہیں ہونے دوں گا - ضامن جعفری

    عشق حقیقی عشق انسان تمنای دو روح عاشقی فعل الاهی باشد در ملاقات دو عاشق حقا رب عُشاق چو مهمان باشد رنک عشق است همان نور خدا قلب عاشق چو منور باشد عاملا عشق نما عشق تمام گر خدا می طلبی عشق مطهر باشد عامل شیرازی
  4. mohsin ali razvi

    فارسی شاعری کافَرِ عِشقَم، مُسلمانی مرا درکار نیست - غزلِ خسرو مع ترجمہ

    عشق حقیقی عشق انسان تمنای دو روح عاشقی فعل الاهی باشد در ملاقات دو عاشق حقا رب عُشاق چو مهمان باشد رنک عشق است همان نور خدا قلب عاشق چو منور باشد عاملا عشق نما عشق تمام گر خدا می طلبی عشق مطهر باشد عامل شیرازی
  5. mohsin ali razvi

    فارسی شاعری انقلاب، اے انقلاب - نظم علامہ اقبال مع اردو ترجمہ

    رنگی که بود در چمن کوه به کوه یا رب نما بر عاملت رنگ جهان نما تا رنگ گم زه دنیا یابدش تمام اهل جنون و شوق شهر یابند تورا خدا عامل شیرازی
  6. mohsin ali razvi

    ہوچکا جو وہ دوبارا نہیں ہونے دوں گا - ضامن جعفری

    یا رب عطا نما موت برحق زما در راه حقت شود عامل ف۔۔۔۔۔۔دا در روز محشر شفاعت تو کن نصیب درب محمد و آل محمد ت عامل شیرازی
  7. mohsin ali razvi

    آج کا شعر - 5

    شراب ناب اسم محمد است ساقی خداست میخانه بیت او عامل بنوش جرعه ای از شراب ناب گر عشق تو ذات محمد است عامل شیرازی
  8. mohsin ali razvi

    فارسی شاعری انقلاب، اے انقلاب - نظم علامہ اقبال مع اردو ترجمہ

    خواجہ از خونِ رگِ مزدور سازد لعلِ ناب از جفائے دہ خدایاں کشتِ دہقاناں خراب انقلاب عامل شیرازی ----------- عاملا چشمت گشا بین سِر او آن خدا و ناخدا و راز او چون امیران بشر گشتند سیر در جهان مُردند آن مرد فقیر کس نوازد دُر ومال و صد نعم دیگری محتاج باشد از نعم بی کس و لا چار باشد این جهان فقر مرم...
  9. mohsin ali razvi

    ہوچکا جو وہ دوبارا نہیں ہونے دوں گا - ضامن جعفری

    راه اقبال بلند است و عمیق عاملا غوطه خوری در راهش راه اسلام بود راه عظیم رهرو آن که بود اقبالش ره قران و خدا و سنت فکر اقبال بود ای عامل سختی و مشکل راهش بود بی همتا خون مسلم کند گرم و شود راهی راه عاملا چشم دلت را بگشا کور مشو راه اقبال روی زنده شوی ای عادم عامل شیرازی
  10. mohsin ali razvi

    فلک سے بھی پرانی خاک کی تاریخ (منصور آفاق)

    غم دوران که شود مرهم عشق عامل غم نبود صاحب عشق درد زخمیست که زدند بر دل ما ما کجا و تو کجا عامل عشق ----- عشق هر جائی ------ زندگی حامل بربادی ما راه می خانه بود منزل عشق دگر و باز دگر یافته ای جام و مینا ی دگر ساخته ای کن خرابات دلم را ویران نو بهار دگری یافته ای قلب عامل نبود سنگ بود سنگ...
  11. mohsin ali razvi

    محسن نقوی آج تنہائی نے تھوڑا سا دِلاسہ جو دیا

    غم دوران که شود مرهم عشق عامل غم نبود صاحب عشق درد زخمیست که زدند بر دل ما ما کجا و تو کجا عامل عشق ----- عشق هر جائی ------ زندگی حامل بربادی ما راه می خانه بود منزل عشق دگر و باز دگر یافته ای جام و مینا ی دگر ساخته ای کن خرابات دلم را ویران نو بهار دگری یافته ای قلب عامل نبود سنگ بود سنگ...
  12. mohsin ali razvi

    تعارف ٰا گر تعارف شرط نہ ھو تا ۔۔۔۔۔۔۔۔

    من کیستم عاملم یا عادلم ؟ ؟ ؟ گر تعارف شرط این محفل بود بنده را عامل چو گویند عام و خاص ذات حقش آفریدی مردو زن جنس مارا میکس از دو ذات آن نیم از رنگ گلهای زنان نیم دیگر از مردان تمام نام محسن و کارمحکیم مادر از ایران و بابا پاک سرزمین دانم اردو و فارسی گویشش شعر گویم در این محفل زه آن شهر...
  13. mohsin ali razvi

    فارسی شاعری خوبصورت فارسی اشعار مع اردو ترجمہ

    دهشت ------- عاملا چشم دلت بیند چه ها در جهان این بندگان آن خدا ظلم بینند ظالمند بی انتها نسل آدم را نمودن غرق خاک مسجد ودیر و حرم بی حرمتند وحشت انسان بود بی انتها قاتل و مقتول هر دو مسلمند امت احمد بوند و مومنند نام بس مسلم بود چون منکرند آتشین ماده درون قلب ها مثل آتش در درون کوره ها شیعه...
  14. mohsin ali razvi

    فارسی شاعری انتخاب فارسی کلامِ غالب مع منظوم تراجم

    ۱ گر نباشد اعتبار در عشق انتظار به چه کار ستیزه جوئی کنی و عشق عامل طلبی ۲ در ره عشق چو افتاده زه راهت منم عامل عشق منم فاعل بی گانه توئی فعل عشق است مرا خانه خرابات شدی باده و ساغر وپیمانه شکستی وزاهد گشتی دره عشق تو همچون مجنون سینه را چاک وگیسو آغشته به خاک سر راهت چو بید مجنون انتظار رخ...
  15. mohsin ali razvi

    فارسی شاعری خوبصورت فارسی اشعار مع اردو ترجمہ

    خواب ای سحر گاهان گواه باشید طلوع آفتاب غم شروع روز بی تابی گلوی پر غم و حسرت و چشمهای پر گریه نمی دانم که درد من کجا آغاز کجا پایان سروپایم پر از غم غم دوران بی پایان شکسته قلب و وآرمانم چگونه من زنده می مانم برای زنده ماندن نیز دگر راهی نخواهم یافت ولی - من بی شتابانه بسوی مرگ می تابم غم...
  16. mohsin ali razvi

    پیرزادہ قاسم کدورتوں کے درمیاں، عداوتوں کے درمیاں - ڈاکٹر پیرزادہ قاسم

    ساقی میخانه عهد و وفا ۰-۰جام مئ را کن تو لبریز عطا ۰-۰ نام احمد باده و پیمانه ام ۰-۰ چون شراب عشق است می خانه ام ۰-۰ عامل عشق محمد قلب ما ۰- ۰ بی محمد قلب ما ویرانه است ۰-۰ عامل شیرازی
Top